۱۳۸۷ دی ۲۰, جمعه

بعد از مدتها

میای بنویسی ، بگی بابا میخوام بنویسم .. میبینی سوژه نداری :) بعد همینو میکنی سوژه و به خودت میخندی ! که حتی انقدر مغزت کار نمیکنه که یه مشت چرندیات بیای اینجا بنویسی دل مردم خوش باشه .. مردم ؟ کدوم مردم راستی ؟ مگه اینجا غیر از خودت بیننده ای هم داره ؟! اصلاً از اینکه فکر کنی چه قشری میاند اینجا بخونند اراجیف تورو و آخرشم بگند بابا روانیه با این خزعبلاتش خندت میگیره ... خوب که چی ؟ اصلاً اینم گفتم .. چی از من کم شد ؟ چی به شما اضافه شده ؟ :) بیخیال ... بیا با هم بخندیم و خوش باشیم .. نه وایسا .. نخند ... محرمه بابا ... ای بابا ... هنوز سوم امام نشده ، ماها عادت داریم اون وقتی که خبری نیست عزاداری کنیم و تو سر خودمون بزنیم ، همین که تموم شد ، تیغا بالا ، پیرهن صورتی و آبی آسمونی بیرون ، حاضر و آماده برای پوشش و بیرون روی .. عجیباً غریباً از دست ما مردم ... بیخیال ... راستی ؟ به نظر شما نرخ شینیون ویژه تاسوعا و عاشورا چنده ؟؟؟
نرخ ویژه فروش عقاید چنده ؟ نرخ چشم چرونی ، نرخ سیگار کشیدن وسط چندین نفر آدم و دودش و تو حلق بقیه فرو کردن ... دلم میخواست یک سریهارو خفه کنم .. بهش بگم آخه الاغ ، چی ازت کم میشه بری 5 متر ، نه بیشتر ، 5 متر عقب تر وایسی دود کنی .. میخواستم یکی و له کنم که داشت غذاشو با لذت میجووید هنوز و میگفت سرد بود ، اون یکی میگفت اه این چه غذایی بود ، دوست نداشتم ، وای از ما .. وای بر ما .. که عزاداری و با مهمونی اشتباه گرفتیم .. باید نشست توی خونه ها تا خیلی چیزها رو ندید :(
دیدی حرف خودش میاد ؟ میاد .. دل که پر باشه ، حرفشم میاد ... حالا اینا که چیزی نبود .. دس گرمی بود ، همیشه نباید رسمی نوشت .. همیشه نباید درد و دل کرد .. پس اینجا اصلاً برای چیه ؟ ما چرا نرخ اول بلاگ رو داریم ، اما شاید نرخ آخر محتوا رو هم نداریم ؟ نه .. اینطوری نمیشه .. باید بهتر شه ... کلاً باید بهتر شه .. باید با محتوا باشه .. دوران ، دوران محتواست . کسی برای حرف دل آدمی ، تره هم خورد نمیکنه ...

هیچ نظری موجود نیست:

 
Free Blog Counter.