1- امروز که کارت بنزین خودمونو دیدم مطلب بسیار شگرفی رو مشاهده کردم ، اینکه حدود 850 لیتر هنوز از سهمیه ما باقیست :) چشم نخوره ایشالله ! به این نتیجه دارم میرسم که پس مردمی که بنزین کم میارند چیکار میکنند ؟ البته شایان ذکره که ما در محدوده شدید طرح و ترافیک زندگی میکنیم و عملاً امکان استفاده و مانور بالا با ماشین رو نداریم :) و نکته ثانی اینکه پدر بنده تا توانی در پیاده روی به سر میبرند و مسیرهای مختلف رو با طی طریق پیمایش میکنند مگر مسافت های بلند که به منظور کاری باشد شاید همگانی عمومی و گاهی میهمانی با خودروی شخصی :)
2- بزرگترین اشتباه زندگی رو ممکنه در لحظه ای انجام بدی که غرورت اجازه نمیده دست به کاری بزنی و اون رو کسر شان خودت میدونی ! ولی داری بزرگترین حماقت زندگیت رو میکنی .
3- حرف از حماقت شد ، یاد انیشتین افتادم ، جمله ای داره که میگه : دو چیز بی نهایتند ، کهکشانها و حماقت انسان . البته در اولی شک دارم .
4- اگر احتمال درست یا غلط انجام شدن کاری 50% باشد ، احتمال غلط انجام دادن آن کار 90% است . ( از قوانین مورفی )
5- خداوندا ! ... خودت میدونی دیگه :) بگم که چی بشه ؟
6- قضیه کرسنت هم جالب شده ، دکتر کردان و دکتر رحیمی ، دو مایه افتخارات نظام و دولت که دارای دکتری از آکسفورد هستند ( دیگر قحطی رجال نداریم ) زیر تیغ حسین شریعتمداری ( کیهان ) قرار گرفتند و توکلی ( الف ) به طرز شدیدی از زیر تیغ شریعتمداری ماهی میگیرد ! ( البته ماهی رو با قلاب و از آب گل آلود میگیرند ولی این کارش از این حرفها گذشته )
7- قطبی و قلعه نوعی هردو باختند ، اما این کجا و آن کجا ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر